روزی ویز همراه ویزگول سوار دوچرخهاش میشود تا به دیدن مادربزرگش برود. مادربزرگ از دیدن نوهاش بینهایت خوشحال بود و همینطور با دهان باز میخندید که یکدفعه ویزگول را قورت داد! ویز از این موضوع حسابی ناراحت شد به همین خاطر همراه با مادربزرگش نقشهای کشیدند تا هر طور شده ویزگول را نجات دهند...
سرمگس 4: مامان بزرگی که سرمگس را قورتش داد
- نویسنده: تد آرنولدمترجم: مریم فیاضیناشر: نشر هوپازبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: وزیریتاریخ انتشار: 140236 صفحهنوبت چاپ: 6عنوان اصلی: There Was An Old Lady Who Swallowed Fly Guy






























































