رمان «شاهزاده ساکت من» روایتی از زبان یک زن نویسنده است که مادر فرزندی اتیستیک میباشد. در این رمان، نویسنده به زیبایی از دغدغههای یک مادر در چنین موقعیتی سخن میگوید؛ مادری که سرنوشت و اکنون و آینده فرزندش برایش از هرچیزی مهمتر است و در عین حال، میخواهد به حرفهاش که نویسندگی است نیز بپردازد. راوی، زنی رنجدیده، خشمگین و رهاشده است. نویسندهای که سعی میکند داستان زنی به نام بلانش -یک خواننده معروف که زنده اما در کام مرگ اسیر است- را تعریف کند. اما او، قبل از هر چیز، مادر سیلوستر است؛ بچهای اوتیستیک که مادرش میخواهد به هر قیمتی که شده زندگی و دنیای دیگران را برایش قابل لمس کند. در حالی که در این مبارزه، شاهزادهٔ کوچکِ ساکت با ولع جملهها و کلمات مادر نویسندهاش را میدرد. از آن زمان است که همراهی دو صدا در صفحات کتاب خود را نشان میدهد. صدای دو زن؛ یکی کاملاً معمولی که با همهٔ موانع و پیشداوریهایی که فرزندش را تهدید میکند به مقابله بر میخیزد و دیگری، نویسندهای عاشق که امیدواری و یأس خود را به آرزو و دلسردی قهرمان داستانش، بلانش، گره میزند.
شاهزاده ساکت من
- نویسنده: فرانسواز لوفورمترجم: فاطمه یوسفیناشر: آویسازبان اصلی: ادبیات فرانسوینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1399104 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: Le Petit Prince Cannibale



























































