... قران به آشپزخانه رفت. لیز کمی بهسمت پنجره متمایل شد و نگاهی به اطراف انداخت. آپارتمان رو به غرب بود. گرچه از ارتفاع نگاه میکرد، اما در مورد جهت دیدش مطمئن بود. هنوز عادت به دیدن چنین منظرههایی از آن ارتفاع را نداشت و اینکه بهراحتی شاهد زندگی دیگران باشد...
قرار بازی
نویسنده: گروهی
مترجم: علی قانع
ناشر: نشر افراز
داستان کوتاه
چاپ اول: 1390
144 صفحه






























































