کتاب «قرمزِ قرمزِ قرمز» درباره چیز قرمزی است که هیچکس نمیداند چیست، جز لاکپشت! لاکپشت کجا میروی؟ او خیلی عجله دارد، میگوید: «میروم یک چیز قرمز ببینم؛ قرمزِ قرمز قرمز» همه میخواهند بدانند لاکپشت دنبال چه چیز قرمزی است؟ شاید گلهای قرمز راکون باشد؟ یا گوجهفرنگیهای خرگوش؟ یا جورابهای بز؟ شاید، شاید سقف خانه روباه باشد؟ همه دنبال لاکپشت میروند. حتی سگ ملوان فکر میکند آن چیز قرمز، کشتی اوست که کفاش، دودکشاش و حلقههای نجاتاش قرمز است. اما لاکپشت پاسخ هیچکس را نمیدهد. همه به دنبال لاکپشت از تپه بالا میروند و لاکپشت میایستد و نفس عمیقی میکشد. آن چیز قرمز، دارد میآید! اوووه! غروب قرمز زیبا. و همه میایستند تا ماه بزرگ زرد در آسمان شب پیدا شود و با هم کلی حرف میزنند.
قرمز قرمز قرمز (قصه های دوستی 1)
- نویسنده: والری گورباچفمترجم: شیوا حریریناشر: نشرچشمه، کتاب چزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رحلیتاریخ انتشار: 140239 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: Red red red




























































