کتاب مصور حاضر اقتباس از قصههای آموزنده از تذکرة الاولیاء برای گروه سنی «ج» است. در بخشی از این داستان کوتاه میخوانیم: محمد قصه ما از زمانی که خیلی کوچک بود، دوست داشت به دنبال علم و دانش برود. دلش میخواست دانشمند بزرگ زمان خودش شود. روزی با دو نفر از دوستانش نشسته بودند و باهم حرف میزدند. آنها همه با محمد همعقیده بودند. هر سه دلشان میخواست پیش استادهای بزرگی بروند و درس بخوانند. برای همین تصمیم گرفتند این موضوع را با خانوادهشان بازگو کنند. هدف نگارنده در این مجموعه آشنایی کودکان با داستانهای آموزنده تذکرةالاولیاء به زبان ساده و روان است
قصه های تصویری از تذکره الاولیا 10: کلبه بی در
- نویسنده: مژگان شیخیناشر: قدیانیزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 139416 صفحهنوبت چاپ: 2






























































