آلبر شما... ام... تنهایین؟ کلود تنها؟ بله. آلبر گفتم شاید همسرتون هم... کلود ،نه نه من متاهل نیستم. آلبر اشاره می کند آخه... هنوز حلقه ازدواج دستتونه. کلود نه این در میاد حلقه را از انگشتش بیرون می آورد. بستگی به این داره که بخوام بگم در دسترس هستم یا نه انگشتر را چند بار در انگشتش پایین و بالا می کند وقتی بقیه مهمونا رو ببینی، تصمیم می گیری آلبر خیلی منطقیه. کلود اگه زیاد برید تو این مهمونی های شام متوجه می شید که حلقه ازدواج همه مدام از دستشون در میاد دوباره برمی گرده سرجاش. شما که حلقه دستتون نیست پس فکر کنم مجردین. آلبر بله مجردم. کلود هیچ وقت ازدواج نکردین؟ آلبر چرا دو بار هر دوبارم با یه نفر.
میهمانی شام
- نویسنده: نیل سایمونمترجم: مهتاب صفدریناشر: افراززبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 140370 صفحهتیراژ: 300نوبت چاپ: 1عنوان اصلی: The dinner party






























































