«فردریش نیچه » (متوفی به سال ۱۹۰۰م .) نخستین فیلسوفی است که به طور تفصیلی از نیست انگاری سخن گفته است . نیچه را می توان اولین متفکّر پست مدرنیستِ تاریخ تفکر غرب نامید. او در آثار مختلف خود نظیر «اراده معطوف به قدرت » و «غروب بتان »، از نیست انگاری سخن گفته است .
نیچه اگرچه خود محصول تاریخ متافیزیک غربی و بویژه نیست انگاری اومانیستی بود، اما به نقد و تحلیل انتقادی نیست انگاری غرب نیز پرداخت . درواقع وضعیت نیچه نسبت به نیهیلیسم ، وضعیتی دوگانه است . او از یک سو منتقد نیست انگاری غربی است و از سوی دیگر، به لحاظ پیوند مبنایی ای که با متافیزیک غربی و تاریخ تفکر مدرن دارد، خود، تجسم روحِ نیهیلیست و سیطره جوی تمدن اومانیستی است . درواقع نیچه به عنوان حلقهٔ آغازین تفکر پسامدرن ۱، ریشه در کلیت تفکر و تمدن مدرن دارد. زیرا پسامدرنیستم اساساً مرحله ای از بسط تفکر مدرن است . به عبارت دیگر، پسامدرنیته ، واپسین مرحله بسط مدرنیته ، و دورانِ اضطراب و انحطاط غرب مدرن ، و آگاهی و خودآگاهی نسبت به بحران انحطاطی غرب است .
نیچه ، آغاز نیست انگاری را نفی رویکرد شادخوارانه ، و به تعبیر او، زندگی گرایانه «دیونیزوسی »، توسط رویکرد مبتنی بر عقلانیتِ اخلاقیِ «آپولونی » در یونان باستان می داند. به اعتقاد او، با ظهور اندیشه سقراطی و سپس مسیحیت ، «مابعدالطبیعه سقراطی ـ مسیحی »ای پدید آمد که به عنوان باطن تفکری غرب ، ارزشهایی را پدید آورد. به اعتقاد نیچه ، این ارزشهای مابعدالطبیعی ای که مبنای تمدن سقراطی ـ مسیحی هستند، اینک و در پایان تمدن مدرن (و به اعتباری ، آغاز پسامدرنیته ) گرفتار بحران گردیده و به انکار خود برخاسته اند. نیچه ، این سیر انکار ارزشهای ما بعدالطبیعی تمدنِ سقراطی ـ مسیحی توسط خود آن تمدن را، همان نیهیلیسم یا نیست انگاری می نامد.
در این کتاب به ترکیب تازه ای دست زده شده است.ابتدا بخش نیست انگاری اروپایی آورده شده است و در بخش دوم سه تکه تاویلی از مارتین هایدگر، امیل کترینگ و دیوید فارل کرل جمع شده است.
نیستانگاری اروپایی
نویسنده: فردریش نیچه
مترجم: محمدباقر هوشیار، اصغر تفنگسازی
ناشر: نشر پرسش
تاریخ انتشار: ۱۳۹۰
۲۲۴ صفحه