نیکلا کوچولو مانند هميشه بازيگوش است گرچه با افتادن دندن لقش كمي غافلگير ميشود: «چند روز بود كه يكي از دندانهاي بالاييام لق شده بود. با زبانم با آن بازي ميكردم. بعضي وقتها يك كمي درد ميگرفت، ولي باز هم به اين كار ادامه ميدادم. ديروز ظهر وقتي مامان رفته بود آشپزخانه تا كباب بياورد، يك تكه نان گاز زدم و تق دندانم افتاد. خيلي ترسيدم و زدم زير گريه...»
نیکلا کوچولو غافلگیر میشود
نویسنده: ژان ژاک سامپه
مترجم: نیلوفر اکبری
ناشر: نشر قطره
کودک و نوجوان
چاپ اول: 1391
132 صفحه



























































