همه ساکت شده بودند ، نمی فهمیدند دارد چه اتفاقی می افتد ، انگار صحنه ی تئاتر بود ، تا حالا این طور همه درگیر موضوعی نشده بودند . حتی با این که بعضی مخالف ادامه ی این روند بودند ، توانایی مخالفت نداشتند . انگار افسون شده بودند ، پشت پرده حرف های عروس عمو را نمی فهمیدند و چشم ها با هیجان به پسر عمو دوخته شده بود . هیچ یک به چنین پایانی نیندیشدیده بود . پسر با این که از اتفاقاتی که افتاده بود و پیامدهای بعدی آن کمی دلهره و ترس داشت ، می دانست با سرپیچی از خواسته پدر و نشان دادن سرسختی و مقاومت در برابرش پیروز شده و می دانست برای همیشه خودش را از دست زورگویی های او رها کرده است .
همسفر روزمرگی ناتمام
- نویسنده: فرشته رحیم نژادناشر: سیب سرخزبان اصلی: ادبیات فارسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 140293 صفحهنوبت چاپ: 1






























































