به این میگویند تعطیلات واقعی! کشتی رفت پایین و آمد بالا. صورت هنری سبز شد. صورت پیت سبز شد. هنری گفت: «انگار دارم مریض میشوم» و هر چه را که خورده بود، روی مامان بالا آورد. پیتر گفت: «انگار دارم مریض...» و هر چه را که خورده بود روی بابا بالا آورد. بابا گفت: «اصلاً خودتان را ناراحت نکنید. حتم دارم که این بهترین سفر عیدتان است.»
هنری زلزله و تعطیلات پرماجرا
- نویسنده: فرانچسکا سایمونمترجم: آتوسا صالحیناشر: افقزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: پالتوئیتاریخ انتشار: 140384 صفحهتیراژ: 500نوبت چاپ: 17عنوان اصلی: Horrid henrd



























































