کاریکلماتور
وقتی شب را به منزلم دعوت کردم، خورشید قهر کرد و رفت؛ در باغچه توهینت گل نفرت کاشتم، از بس گرسنه بودم، خمیازهام را خوردم؛ زمستان، عروس فصلهاست؛ آبیترین واژهها را در کنار دریا نوشتم؛ خزه عاشق آب راکد است و آیینه، چهرهام را در آغوش گرفت. متن فوق بخشی از دهها کاریکماتوری هستند که در کتاب حاضر به چاپ رسیدهاند و نگارنده در قالب آنها برخی از احساسات و ایدههای خویش را به مخاطب عرضه نموده است.
وقتی قطاری از کلمات به ایستگاه ذهنم رسید
نویسنده: آزاده اشرفی
ناشر: نشر افراز
داستان کوتاه
چاپ اول: 1389
96 صفحه






























































