کتاب «پروانه ای که دست از تلاش برنداشت» داستان یک پروانه است که تازه از پیله بیرون آمده و حالا که پرواز میکند، قصد دارد کوچ کند. پروانهها همه با هم یک کوچ دستهجمعی را شروع کردهاند، اما پروانهی قصهی ما بقیهی پروانهها را گم کرده و به دنبال دوستانش میگردد. از یک نهنگ سؤال میکند که آیا یک دسته پروانهی مهاجر دیده یا نه؟ و نهنگ هم میگوید که آنها را دیده و جهت حرکت پروانهها را هم نشان میدهد. اما ظاهراً آنها خیلی وقت پیش از آنجا رد شدهاند. فاصلهای به اندازهی ۳۲۱ کیلومتر. حالا پروانهی داستان باید خودش را به بقیهی پروانهها برساند. اما چطور؟ با هواپیما؟ یا کشتی؟ واااااای فقط یک راه هست و آن هم پرواز کردن است. پروانه میترسد. ناامید میشود. کلی فکر و خیال میکند. «اگه گم بشم یا یه پرنده منو بخوره یا…» اما و اگرهایش تمامی ندارند، اما نهنگ مدام به او امیدواری میدهد، همدلی میکند و یادآوری میکند که همه میترسند، بنابراین باید ادامه بدهد و ادامه بدهد، با همهی موانعی که پیش روی خود میبیند چارهای ندارد جز تلاش و استمرار و بالاخره هم موفق میشود به بقیهی پروانهها برسد. بقیهی پروانهها با تعجب و شگفتی به او نگاه میکنند.
پروانه ای که دست از تلاش برنداشت
- نویسنده: راس بوراکمترجم: شکیبا غیاثیناشر: مهرسازبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رحلیتاریخ انتشار: 140140 صفحهنوبت چاپ: 2عنوان اصلی: The Little Butterfly That Could




























































