کتاب پیله و پروانه مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار گرفت، بخصوص اینکه وقتی ژان دومینیک بوبی این کتاب را نوشت در فلج کامل به سر می برد و این اثر را به استفاده از حرکت پلک چشمش دیکته کرده است. داستان پیله و پروانه نشان دهنده ی پشتکار است و خاطرات مردی را بیان می کند که تمام مردان او را می شناسند، چرا که داستان او داستان همه ی مردان است. با خواندن این کتاب ما دوباره عاشق زندگی می شویم. حتی جکی ولشلاگر از نشریه ی فایننشال تایمز این کتاب را از بزرگ ترین کتاب های قرن حاضر دانسته است. ژان دو مینیک در این کتاب ماجرای زندگی خودش را روایت می کند. از روزی که زندگی اش متحول شد و معلولیتی که برایش پیش آمده بود برگی جدید از زندگی اش را برایش گشود. او پس از فلجش دیگر قادر به حرکت کردن و حرف زدن نیست و تنها می تواند با چشمک زدن با چشم چپ با دنیای خارج ارتباط برقرار کند. اما او تسلیم این ناتوانی نمی شود. با زندگی می جنگد و تسلیم نمی شود. ژان تصمیم می گیرد داستان مبارزه اش را در کتاب حاضر ثبت کند. این اثر به ما نشان می دهد که قدرت مبارزه در انسان تا چه حد است و به ما درس زندگی، مبارزه و تسلیم نشدن می دهد.
پیله و پروانه
- نویسنده: ژان دومینیک بوبیمترجم: فریبا تنباکوچیناشر: نشرچشمهزبان اصلی: ادبیات فرانسوینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1398124 صفحهتیراژ: 500عنوان اصلی: Le Scaphandre et le papillion




























































