کالینگوود را برخلاف کسانی چون افلاطون یا کانت یا هگل نمی توان در زمره ی فیلسوفان دانست که نظام فلسفی جدیدی می آفرینند، اما متفکری است که اندیشه هایش را نظام مند و مستدل بیان می کند و درعین حال شرحی که از آرای فیلسوفان دیگر به دست می دهد بس بدیع و موشکافانه است. در پاره ی اول کتاب، کالینگوود هنر را از فن مجزا می کند و به چیزهایی می پردازد که ما اغلب نام هنر بر آن می نهیم اما در نظر کالینگوود آن ها را باید از شمول واژه ی هنر خارج کرد، ازجمله سرگرمی و جادو. در پاره ی دوم کالینگوود به واکاوی مقوله احساس، عواطف، تخیل، تجربه، توجه، آگاهی، تفکر و سپس ریشه های بیانگری و زبان می پردازد. سپس نتیجه می گیرد که هنر چیزی است یافت شدنی در ذهن هنرمندی که می خواهد عواطف خاصی را کشف (یا خودآگاه) و بیان کند (نه اینکه فقط برانگیزاند).پاره ی اول و دوم کتاب درواقع در حکم شالوده ای است برای پاره ی سوم که در آن کالینگود به شکلی مبسوط و مستدل به «نظریه ی هنر» خود می پردازد؛ و در پرتو این نظریه هنر راستین را از آنچه به غلط هنر نامیده می شود، و هنر خوب را از هنر بد تفکیک می کند. «هنر و حقیقت» و «هنرمند و جامعه» نیز از سرفصل های اصلی در پاره ی سوم کتاب اند.
مبانی هنر
- نویسنده: رابین جورج کالینگوودمترجم: مرتضی نادری دره شوریناشر: اخترانزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1401407 صفحهنوبت چاپ: 2عنوان اصلی: The Principles of Art