در فکر آن چیزها هستم که میتوانستند باشندو هرگز نبودندمانند عهدی که در افسانهٔ ساکسونها بود و بد آن را از قلم انداختیا آن کار تصورناکردنی که دانته به نگاهی آنی انجاماش بخشیدبهمحض اینکه اصلاح آخرین قطعه از کمدیاش را تمام کردتاریخ بدون دو بعدازظهر: یکی آنکه شوکرانتاریخ بدون چهرهٔ هلنمردی بیچشم که ماه را به ما ارزانی کردبیش از سه روز گیتسبورگ پیروزی جنوبیا عشقی که هرگز فاشاش نکردیمیا امپراتوریِ پهناورِ وایکینگها که کاهش یافت تا کشف شودیا کُرهٔ گردِ خاکی بدون چرخشبدون گلِ سرخیا قضاوت شکسپیر از زبان فلان شخص ناشناسیا شاخ دوم اسب تکشاخیا افسانهٔ آن پرندهٔ ایرلندی که در یک لحظه میتوانستبه دوسمت پر بکشدیا فرزندی که من هرگز نداشتم...
آن چیز ها که می توانستند باشند
نویسنده: خورخه لوییس بورخس
مترجم: محمد شفیع ارسطو نوری
ناشر: نشر افراز
شعر
چاپ اول: 1392
104 صفحه