نمایشنامۀ اورستس در سال 408 پیش از میلاد بر صحنه رفت. این نمایشنامه به روایت رویدادهای پس از مادرکشیِ اورستس (پسر آگاممنون و برادر الکترا) میپردازد. این نمایشنامه همانند آنتیگونه، ادیپ شهریار یا مدهآ، تراژدی متداول یا زیادخواندهشدهای محسوب نمیشود اما اورستس در دوران باستان یکی از مشهورترین و تحسینشدهترین تراژدیهای اوریپید بوده است. از این نمایشنامه که اوریپید آن را متأثر از اندیشههای سوفسطاییان و فیلسوفان پیشاسقراطی خلق کرده است، بهعنوان رندانهترین نمایشنامۀ او هم یاد میکنند. اورستس با یک تکگویی (مونولوگ) آغاز میشود. سپس فرآیند طرحریزی اورستس با همراهاناش برای قتل برخی افراد آغاز میشود. هنگامی که قرار است خونریزیهای بیشتری رخ دهد، «آپولو» به صحنه میآید. او همه چیز را مرتب میکند و توضیح میدهد که یکی از افرادی که قرار است اعدام شود، یعنی هلن را، نجات داده تا او را در بین ستارهها قرار دهد. آپولو دستوراتی میدهد؛ او به اورستس میگوید که باید به دادگاه آتن برود؛ جایی که بعداً در آن تبرئه خواهد شد. آپولو به انسان های فانی میگوید که بروند و در صلح و شادی زندگی کنند.
اورستس
- نویسنده: اوریپیدمترجم: غلامرضا شهبازیناشر: بیدگلزبان اصلی: ادبیات یونانینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 1402146 صفحهنوبت چاپ: 2عنوان اصلی: The Oresteia






























































