کایرا دختر نوجوان یتیمی است که با پاهای کج متولد می‎شود. او در دهکده‌ای زندگی می‌کند که طبق قوانین حاکم بر آن افراد معلول از حق زندگی کردن محروم‌اند. پس از مرگ مادر، کایرا نگران آینده‌اش است زیرا دیگر در دهکده پشتیبانی ندارد؛ اما شورای سرپرستی دهکده از او حمایت می‌کند؛ زیرا کایرا قدرتی بی‌نظیر و استثنایی در بافت پارچه با نخ‌های رنگی دارد. او هنرمندی است که می‌تواند طرح‌هایی زیبا خلق کند و این راز بقای اوست، چیزی که منجر به طرح نقشه‌ای برای نجات زندگی خود و مردم دهکده‌اش می‌شود. شورای سرپرستی دهکده او را به کار ترمیم شنلی می‌گمارد که تاریخ و سرنوشت مردمان دهکده را بیان می‌کند؛ اما کایرا نمی‌خواهد آینده‌ای را بگوید که سیستم حکومتی می‌خواهد. بلکه آینده‌ای را می‌خواهد که باید باشد. نزدیک شدن به سیستم حکومتی چشم او را بر رازهایی می‌گشاید که باعث تحول شخصیتش می‌شود و او را آگاهانه در مسیر تغییر جامعه می‌اندازد؛ جامعه‌ای که مردمانش برای بقا همواره به شیوه‌های ابتدایی و حیوانی متوسل شده‌اند.