تروریستی یک هواپیمای مسافری را با 164 سرنشین می رباید و قصد دارد آن را در استادیوم فوتبالی با 70 هزار تماشاگر سرنگون کرد. دو جت جنگنده سعی می کنند هواپیما را مجبور به فرود کنند، اما موفق نمی شوند. سرگرد کخ، خلبان یکی از جت های جنگنده، بر خلاف دستور مافوق هواپیما را با شلیک یک موشک سرنگون می کند که منجر به کشته شدن تمام سرنشین های هواپیما و نجات جمعیت حاضر در ورزشگاه می شود. وی پس از بازگشت از ماموریت بلافاصله دستگیر می شود و برای او دادگاهی با حضور هیئت منصفه تشکیل می شود. دادستان او را به قتل 164 بی گناه متهم می کند، در حالی که وکیل مدافع کار او را قهرمانانه می داند و از دادگاه می خواهد تا او را تبرئه کند. به نظر شما خلبان را باید محکوم کرد یا رای به برائت او داد؟ پیش از پاسخ دادن به این پرسش حقوقی، اخلاقی و فلسفی بهتر است با استدلال های دادستان و وکیل مدافع آشنا شوید. کفش پای چپ (یا همان ترور، در اصل کتاب) نهتنها اثری ادبی-هنری از یک حقوقدان و نویسندۀ برجستۀ آلمانی، بلکه نمونۀ ناب «آیین دادرسی» است. در این نمایشنامه، حتی جزئیترین و پیشپاافتادهترین چیزها، مثلاً «کفش پای چپ»، هم حائز اهمیت است. از منظر فلسفۀ اخلاق نیز میتوان به این اثر نگریست، از این حیث که در آن به موضوع بسیار مهم دوراهیهای اخلاقی پرداخته شده است
کفش پای چپ
- نویسنده: فردیناند فون شیراخمترجم: مهدی طارمی (سردانی)ناشر: کرگدنزبان اصلی: ادبیات آلمانینوع جلد: شومیزقطع: پالتوییتاریخ انتشار: 1402110 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: Terror; Ein Theaterstück und eine Rede






























































