کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتاب خوان هشتم را برای آشنایی فرزندان ایران زمین با افسانه‌های باستانی کشور عزیزمان منتشر کرده است. نویسنده‌ی این کتاب محمود پوروهاب است و گلریز گرگانی تصویرگری آن را بر عهده داشته است. مجموعه‌ی نامه نامور برگزیده‌ی دوازده جلدی از داستان‌های شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر و حماسه‌سرای قرن چهارم ایران است. این مجموعه با نثری ساده و امروزی روایت شده است. در کتاب خوان هشتم چنین می‌خوانیم: «زال شوق‌زده دست شغاد را گرفت و به خانه‌ی خود برد. آنچه خوردنی و نوشیدنی در خانه داشت پیشِ‌روی مهمان‌ها نهاد و روبه‌روی شغاد نشست. شاد و مهربان به او نگریست. اما شغاد هیچ مهری به پدر نداشت. همین هنگام، دو برادر، زواره و رستم، از راه رسیدند. زواره پیشاپیش رستم وارد شد. همه از جا برخاستند. زواره خوشامدگویان شغاد را برانداز کرد. خندان پیشانی‌اش را بوسید. اما رستم دم در مانده بود و شغاد را تماشا می‌کرد. نگاه شغاد به برادر افتاد. او همان بود. پیلتن. رستم دستان. این‌بار نیمی از موهایش به سپیدی می‌زد و از آنچه می‌پنداشت کمی کوتاه‌تر به نظرش آمد. با چهره‌ای درشت و مردانه و چشم‌های گیرایی که هراس داشتی چندان در او خیره بمانی. زواره رو به رستم کرد: «پهلوان، ببین. این همان برادرمان شغاد است. قامت رشیدش را بنگر!» رستم ایستاده بود. اندوهی بر نگاهش سایه انداخته بود.»