حالا دیگر روی بازوی شریو برف نبود. حالا دیگر روی بازویش آستین هم نبود، آنچه بود پیش بازو بود و دست لطیف و تپل که در روشنایی لامپ برمیگشت و پیپی را از قوطی خالی قهوه از جایی که پیپ و قوطی را نگه میداشت برمیداشت و پیپ را از توتون پرمیکرد و چاقش میکرد...
!آبشالوم، آبشالوم
نام اصلی: !Absalom, Absalom
نویسنده: ویلیام فاکنر
مترجم: صالح حسینی
ناشر: نشر نیلوفر
تاریخ انتشار: ۱۳۹۰
۴۱۶ صفحه