پدرم خودکشی کرد. مادرم دو سال بعد، زن یکی از طلبکارا شد. ما شش ماه دیگه قراره که از این خونه بریم، وقتی داشتیم میرفتیم، یه اتفاق جالب افتاد. من خاطرات پدرم رو از توی خرت و پرتاش پیدا کردم...
حفرههای تاریک و نمور
نویسنده: آنیما احتیاط
ناشر: نشر افراز
نمایشنامه
چاپ اول: ۱۳۸۹
۸۰ صفحه






























































