خیلی ها معتقدند که بستن چمدان مستلزم تمرین است و کاری است درست مثل آواز خواندن و دعا کردن که هرکسی آن را یاد میگیرد. ما، نه تمرین داشتیم نه چمدان. وقتی پدرم میبایست در خط مقدم جبهه به سربازان رومانی میپیوست چیزی برای جمع کردن نداشت، یک سرباز به خاطر یونیفورم سربازیش وسایل مورد نیازش را دریافت میکرد. ما برای چمدان بستن دلیل دیگیری غیر از این که در این سرمای سخت زمستانی باید به جای دوری میرفتیم، نداشتیم. وقتی واقعیت را ندانی و کاری را بیمقدمه انجام دهی، اشتباه ضروری میشود و ضرورت، تنها واقعیت موجود. زیرا این تنها چیزی است که فرد دارد....
نفس بریده
نویسنده: هرتا مولر
مترجم: مهوش خرمیپور
ناشر: نشر کتابسرای تندیس
داستان بلند | نفس بریده
چاپ اول: 1389
344 صفحه