آرش سنجابی را در فضای فرهنگی ایران بیشتر با ترجمة رمانهای بختیار علی بهویژه رمان ستایششدة «آخرین انار دنیا» و نمایشهایی که روی صحنه و فیلمهایی که جلو دوربین سینما برده، میشناسند. اما این تنها یک روی ماجرا است. سنجابی در کنار این فعالیتها دستی هم در نوشتن رمان دارد، چنان که در سال 1396 بالأخره رمانِ «پوستانداختن» او مجوز گرفت و از سوی انتشارات افراز روانة بازار کتاب شد. سنجابی در توضیحی که پشت جلد این رمان آمده، نوشته است: «همیشه مراحل دگردیسی کرم ابریشم برایم جذاب بوده. لارو، شفیرگی و پروانه شدن. در این رمان دستکم بخشی از آدمها دگردیسی معکوس دارند؛ اینگونه از پروانگی به عقب میروند و سرانجام در پیلة نخستینشان میپُکند.» همین دو سه جمله کافی است تا خوانندة رمان خود را آمادة اثری کند که به احتمال زیاد اتفاقات زیادی در آن رخ خواهد داد؛ اتفاقاتی که آدمها را ناچار میکند از موقعیتی که در آن ایستادهاند و روابطی که با یکدیگر دارند، دل بردارند و با موقعیتها و روابطی روبهرو شوند که پیشاپیش چیزی از آن نمیدانند. «پوستانداختن» زندگی شلوغ و پرسروصدا و مملو از ماجرای آن دسته از آدمهای طبقه متوسط را به تصویر میکشد که همة خوشبختی خود را در سرخوشیها و شادباشیهای زودگذر میبینند و حاضر میشوند برای به دست آوردن خوشبختی ناپایداری از این دست دروغ بگویند، خیانت کنند، در نقش دیگری فروبروند و نقاب به چهره بزنند، اما همین که بهسرعت این سرخوشیها و شادباشیها به سر آمد، زندگی خود را غرقه در کابوسی پایانناپذیر مییابند. «ساسان»، شخصیت اصلیِ رمان، مدام به همسر خود، «مهری»، خیانت میکند و دنبال خوشیهای حقیر خودش میرود، اما هرگز شجاعت ِ دلبرداشتن از زندگیِ مشترکِ منهدمشدة خود را ندارد. دگردیسیِ معکوسی که سنجابی در این رمان سراغ آن رفته و فرمِ اثر خود را بر اساس آن بنا گذاشته، به کار او ریتم تند و جانداری بخشیده بهگونهای که کاراکترهایش مدام در موقعیت تازهای قرار میگیرند، حادثهای جدید برایشان اتفاق میافتد و غافلگیرشان میکند. سنجابی در عین حال کوشیده است با رئالیسمی سیاه تصویری از زندگی آدمهایی از جامعه را به دست بدهد که زیر پای خود را چندان سفت و محکم نمیبینند و تنها کاری که از دستشان برمیآید، چه در روابط شخصی، چه در حوزة حرفهای و چه در عرصة سیاسی، چیزی جز ماجراجوییهایی نیست که در نهایت به شکست میانجامد. همین رئالیسم سیاه است که از یک سو پای پدیدهای نوظهور مثل رحم اجارهای را به رمان او باز میکند و از سویی دیگر، «هما»، زنی را که رحم خود را به ساسان و مهری اجاره داده، بهسوی سقط سوق میدهد. در بخشی از رمان میخوانیم: «چیزی مثل جریان برق از تنش عبور میکند. کار از جریان یکدستی و اینجور حرفها گذشته... بیشک مهری چیزی از قضیه بو برده که اینچنین بیباکانه ترکتازی میکند. احساس میکند هرنوع ایستایی و دامنزدن به بحث، پذیرش تلویحی چیزی است که زن بر آن تأکید دارد. از بابت خودش هم نگران نیست... حتی مهری هم میداند که او در حوالی سیم آخر حرکت میکند، اما نگران هماست. اینکه با اصطکاک احتمالی میان دو زن، برایش طاقچه بالا بگذارد و تمام ریستههایش را پنبه کند. باید برود.»
میانگین امتیازات:
(0 رایدهنده)
جملات منتخب
Keep your visitors in the know. Want to make this content your own? Just add your images, text and link
Keep your visitors in the know. Want to make this content your own? Just add your images, text and links, or connect to data from your collection.
Keep your visitors in the know. Want to make this content your own? Just add your images, text and links, or connect to data from your collection.
Keep your visitors in the know. Want to make this content your own? Just add your images, text and links, or connect to data from your collection.
Heading 6
محمد چرمشیر
نمایشنامهنویس
متولد 1339
یادداشتها
نظرات کاربران
هنوز نظری ثبت نشده است.
نام کاربر
متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر متن نظر
Sept. 23, 2023 at 11am
Botany in The Developing World
Avenir Light is a clean and stylish font favored by designers. It's easy on the eyes and a great go to font for titles, paragraphs & more.
Sept. 23, 2023 at 11am
امتیاز شما به این محصول
برای ثبت نظر خود، لطفا وارد یا عضو شوید.