روایت یک شب قصه ی یک عمر. من اینجام که به یاد بیاورم - همه ی آنچه بوده ام، و همه ی آنچه هرگز نخواهم بود. او در خواب مرد. همیشه میگفت وقتی موعد رفتنش باشد دوست دارد اینگونه برود. درست مثل خواهر قبل از خودش، بدون هیچ نشانی از بیماری و هیچ دادخواهی ای. شب قبل از آن، پیش از آنکه با حلقه ی موهایش که در دستمال گردن قدیمی ام گره خورده بود، کنارم غلت بزند، با سرانگشتانش روی گونه ام زده بود. این زن چنان موهای لختی داشت که هر شب باید تار به تار شانه شان میکرد تا درهم گره نخورند. همچنان که از روی تخت او را که پشت میز آرایشش بود تماشا میکردم فکر میکردم این همه زحمت - مشکل آن گیسوی بلند ابریشمی چه بود که من فقط یک بار نگاهی کوتاه و گذری به اش انداختم اما میدانی چیست؟ حالا حاضرم آخرین نفسم را بدهم تا فقط یک بار دیگر او را در آن آینه ببینم. حالا میدانم که هر پیچ و تاب دست هایش را می پرستم و قدر هر لمسش را می دانم.
وقتی همه چیز گفته شد
- نویسنده: آن گریفینمترجم: پریسا یزدیناشر: الینزبان اصلی: ادبیات انگلیسینوع جلد: شومیزتاریخ انتشار: 1403308 صفحهنوبت چاپ: 1عنوان اصلی: When All Is Said