غروب، در کنار راهی در خارج شهر با درخت بدون برگ. دو انسان به ظاهر ولگرد و فقیر به نامهای استراگون (گوگو) و ولادیمیر (دیدی) با کسی به نام گودو که نمیدانند کیست، قرار ملاقات دارند، و چشمبهراه نشستهاند. انتظار آنها امیدی برای زیستن است. استراگون شب گذشته را در گودالی گذرانده و افراد ناشناسی او را کتک زدهاند. صحبت دربارهٔ کتک خوردن، آنها را به یاد خشونت مردم میاندازد و تأسف میخورند که چرا در سال ۱۹۰۰، آنگاه که هنوز زیبا بودند و آب و رنگی داشتند خودشان را از بالای برج ایفل به زیر نینداختهاند. گوگو از کفشهای تنگش که پاهای او را به درد میآورند و دیدی از کلاهش که باعث خارش سرش میشود و همچنین بیماری مثانه، رنج میبرد. آنها نمیتوانند بروند چون منتظر گودو هستند و محکوماند که در این مکان بمانند، تا زمانی که گودو به قولش عمل کند. آنها نه هیچ اطمینانی به این قول و قرار دارند و نه به اینکه محل ملاقات آنها در این مکان و در زیر همین درخت باشد.
در انتظار گودو (نشر یکشنبه)
- نویسنده: ساموئل بکتمترجم: مهشاد خدابخشناشر: یکشنبهزبان اصلی: ادبیات فرانسوینوع جلد: شومیزقطع: رقعیتاریخ انتشار: 140394 صفحهتیراژ: 100نوبت چاپ: 1عنوان اصلی: Waiting for Godot































































